گاهی اعتراضات و گلایه ها ی مخالفان،انگیزه انسان را نسبت به کار کم می کند.اگر ما ریشه و عمق اعتراض ها را بدانیم،دلسرد نخوایم شد.
قرآن خطاب به پیامبر اکر(ص) می فرمایید :
« وَمِنْهُم مَّن یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُواْ مِنْهَا رَضُواْ » توبه آیه ،58
بعضی از مردم درباره تقسیم زکات نیش و زخم زبان ب تو می زنند،اما در حقیقت برای آن است که از زکات چیزی نصیب آن نمیشود و اگر مقداری از زکات به آنان داده شود
راضی می شون.
قرآن کریم می فرماید : [ وَأْتُواْ الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا ] بقره آیه 189
برای ورود به خانه ها از درب آن وارد شوید.
یعنی هر کاری را از راهش وارد شوید، رمز موفقیت هرکاری ورود و انجام ماهرانه آن است،چنانچه عامل اصلی شکست بسیاری از افراد نیز این بوده که ناشیانه،کاری را شروع کرده اند و از راهش واردنشده اند.
البته راهکار هر عملی را باید با مطالعه و آموزش و تجربه و ژرسش از دانشمندان و مشورت با دیگران بدست آورد.
از اموری که انگیزه افراد را از بین می برد، بی انصافی در برخوردها و قضاوت ها است.ما باید انصاف را از قرآن یاد بگیریم.
قرآن کریم وقتی از اهل کتاب انتقاد می کند،می فرماید: « و منهم » برخی را از آنها نه تمام آنان.حتی در کنار انتقاد،از برخی آنان ستایش می کند:
وَمِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ یُؤَدِّهِ
إِلَیْکَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لاَّ یُؤَدِّهِ
إِلَیْکَ (1) « آل عمران آیه 75 »
برخی اهل کتاب را اگر بر مال فراوانی امین شمری، آن را بر تو بر می گرداند و برخی از آنان را اگر بر دیناری امین کنی، آن را به تو بر نمی گرداند.
توحید سرچشمه همه معارف الهی و زیر بنای نهضت انبیاء و کلید فهم نظام آفرینش و اساس شخصیت انسان موحد خلل ناپذیر،متعادل و روبه کمال است.
حضرت علی علیه السلام در اولین خطبه نهج البلاغه سخن از توحید به میان آورده است که می فرمایید :
اولین قدم به سوی دین کسب معرفت است و کمال معرفت به تصدیق پروردگار و ایمان اوست،و کمال تصدیق و ایمان به خدا توحید اوست.
لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُوْلِی الأَلْبَابِ (1)
از ناکامی ها و شکست ها عبرت بگیریم،زیرا هر ضرری میتواند تجربه را زیاد کند. ناپلئون میگویید : آنقدر شکست خوردم تا شکست دادن را یاد گرفتم
مهم ترین کار این است که در وقت شکست ،روح شکست نخورد،بلکه استقامتش بیشتر و خوشحال باشد که راه شکست تازه ای فراگرفته است.در جنگ احد در اثر یک نافرمانی مسلمانان شکست خوردند،اما فتوحات بعدی نشانه درس گرفتن از این شکست بود.
دختری سه ساله بود که پدرش آسمانی شد......
دانشگاه که قبول شد، همه گفتند: با سهمیه قبول شده!!!
ولی هیچوقت نفهمیدند
کلاس اول وقتی خواستند به او یاد بدهند که بنویسد بابا!.....
یک هفته در تب ســـــــوخت .....
این زنــدگی قشنــگ من مــال شما
ایـــام سپیـــد رنـگ مـن مــال شما
بـابـای همیشـه خوب مـن را بدهیـد
این سهمیه های جنگ من ، مال شما..
افسران : www.afsaran.ir
تاخیر التوبه اغترار و طول التسویف حیره و الاعتلال علی الله هلکه ....
منبع :(الاشاد فی معرفه حجج الله علی العباد ج 2 ص205 )
کسی که توبه از گناه را به تأخیر بیندازد آدم مغرور است و همواره کاری را بآینده محول کردن نشانه سرگردانی است و در کار خدا تعلل کردن موجب هلاکت و بیچارگی است و انجام گناه و اصرار برآن باعث ایمنی از مکر خداست.
و بجز از مردم زیانکار دیگران از مکر او خود را در امان نمیدانند.
امام باقر(ع) می فرمایید : مبادا در عمل تأخیر کنید ،که تأخیر دریایی است که بسیاری از افراد در آن به هلاکت می رسند.
ایمان در دل انسان همچون شعله پر فروغی است که پشتوانه محکمی برای اراده محسوب می شود.انبیا بدون پاداش مادی ، سخت ترنی کارها را که هدایت و تربیت بشر است ،با دست خالی شروع کردند و تا مرز شهادت پیش رفتند.در سوره شعراء سرگذشت شش نفر از پیامبران الهی بیان شده است که به قومشان اعلام ردند ما از شما مزد و پاداشی نمی خواهیم،مزد ما با خداوند است.
راهکارهای تقویت انگیزه و نشاط :
- ایمان به خدا « عامل بازدارنده از پلیدی ها و تشویق به نیکی ها »
-ایمان به معاد « نقش معاد در مسائل اقتصادی ،نظامی،مبارزه با طاغوت ،توجه به محرومان و پشتوانه تمام کمالات »
-تشویق اجتماعی و ....
در ادامه مطلب بخوانید..
دوستان عزیزی که سوالی در ذهنشان است می توانند در قسمت نظرات همین پست با ما در میان بگذارند.
اگر صادقانه بنگریم در می یابیم بسیاری از مردم در پی مواجهه با برخی مشکلات و موانع قانونی، به دنبال پیدا کردن نوعی رابطه هستند تا مشکل اداری خود را از راه میانبرِ پارتی بازی و توصیه پذیری حل کرده و یا روند انجام آن را سرعت بخشند،چون معتقدند بدون بند"پ" خصوصاً در برخی سازمان های خاص یا کاری از پیش نمی برند یا خواسته ی آن ها به قدری به سختی انجام می پذیرد که فرد قید درخواست خود را می زند.
دلیل این مسأله این است که روابط جای ضوابط و صلاحیت ها را گرفته و برخی مدیران به جای اینکه به دنبال شایستگی و تخصص باشند فامیل ها و دوستان خود را سرکار می آورند بدون اینکه فکر کنند که همین کار باعث می شود یک جوان متخصص و تحصیل کرده بیکار شود.
پ ن پ : چه خوب بود میسئولین دلسوزتری در این ادارات داشتیم تا یک مقدار کمی دلشان به حال این فقیر فقرا بیفتند.
